ژاپن پس از بمبها

قبل از گلوله های هسته ای ، آمریکایی ها از بمب های آتشین استفاده می کردند. تاکتیک ها توسط انگلیسی ها توسعه داده شده در ابتدا ، پوسته های معمولی با مواد منفجره بالا رها شدند, که ديوارها رو با يه موج شوک نابود کرد دیوارهای بیشتر خانه ها از چوب ساخته شده بود. بمب های آتشین گرداب آتشین ایجاد کردند که در آن خانه ها و مردم سوختند.

شهرهای ژاپنی کاملا از چوب ساخته شده بودند و کمبود دفاع هوایی وجود داشت. در واقع ، ژاپنی ها محکوم به شکست بودند. اونا به چي اميدوار بودن؟ امید آشنا به نظر می رسید به انزوای ایالات متحده. ژاپنی ها ما را در خلخین گل مورد بررسی قرار دادند و امیدوار بودند که بی طرفی. چرا؟ چون فکر کردن خیلی راحت است. امیدهای بی اساس نتیجه بیش از حد ارزیابی توانایی های خود هستند.

تمایل به بیش از حد ارزیابی فرصت ها و ایجاد توهمات مشخصه کل منطقه (نه تنها ژاپن ، بلکه چین و کره):

1. کره شمالی مطمئن بود که به راحتی برنده خواهد شد (کیم ایل سونگ استالین شک و تردید را برای مدت طولانی متقاعد کرد).
2. کره جنوبی مطمئن بود که به راحتی انتقام می گیرد (لی سونگ من خواست که ایالات متحده کره شمالی را به خاک تبدیل کرد و دستور داد که "سرخ ها" را در جنوب قطع کند).
3. چینی ها مطمئن بودند که ایالات متحده در کره برنده خواهد شد (بدون کامیون و هواپیما) ، ویتنام (در جنگ با ایالات متحده آموزش دیده) ، نظم را در کامبوج (در واقع ، معلوم شد که یک نسل کشی است).

قطع روابط با اتحاد جماهیر شوروی نیز با اطمینان مائو در ارتباط بود که قوانین فیزیک برای چینی ها نوشته نشده بود و آنها با صنعتی شدن بدون تکنولوژی ، در شور و شوق برهنه. چنین تفکر باعث مشکلات داخلی می شود. نیروی دریایی ژاپن در درگیری مزمن با نیروهای زمینی بود. به همین دلیل ، یک نبرد کلیدی در ایو جیما شکست خورد. نبرد بعدی در اوکیناوا که با نفرت متقابل ژاپنی ها و مردم محلی پیچیده شده

این یکی از پایگاه های ایالات متحده در اوکیناوا است ، جایی که آمریکایی ها واقعا در نظر گرفته می شوند آزادسازان و ضامن امنیت مردم اوکیناوا هنوز به نسل کشی و سادیست ها را در نظر می گرفت. کل منطقه تابع سادیسم است:

1. کره ای ها به راحتی کره ای ها را کشتند و آماده بودند که در ویتنام ، اما فقط "لای دایهان" اجرا شد.
2. چینی ها به راحتی یکدیگر را تحت مائو قطع کردند و بدون پشیمانی رفتند به نسل کشی خمر

ژاپنی ها به خاطر "قتل عام در نانجینگ" ، "گروه 731" و " زنان دلگرم کننده". نسل کشی در سنگاپور و باتان کمتر شناخته شده است. اما اون بود قوی ها قدرت کامل بر ضعیف ها داشته باشید. ریشه های سادیسم خاص در منطقه نیاز به تحلیل تاریخی

آمریکایی ها هم به ارث برده اند. مخصوصا در دهه نود ، وقتي که نظم و انضباط ارتش بزرگترین شکست را داد (تجاوز و رانندگی در حالت مست). حادثه کاتسویاما (نزدیک ناگو ، اوکیناوا) در زمان اشغال به ویژه مهم است. در حالی که سربازان با سلاح آمدند ، خشونت به هیچ وجه محدود نشد. به محض اينکه وقتی سربازان بدون سلاح آمدند ، مردم محلی آنها را کشتند.

سادیسم با سبک زندگی روستایی مرتبط است که در مرحله نهایی مرحله. فئودالیسم توسعه یافته به معنای سلسله مراتب و انضباط سختگیرانه است. برای نقض قوانین-مرگ بدون محاکمه. در این مرحله بود که چین (1842) و ژاپن (1853) کشف شدند. اروپایی ها علاقه کمی به کره داشتند . این در سال 1876 توسط ژاپن افتتاح شد و یک معاهده نابرابر امضا کرد.

ژاپنی ها سنت اروپایی را فعال تر از دیگران درک می کردند (ترمیم میجی کمی بعد از افتتاحیه شروع کرد). ژاپنی ها هم به سرعت از سنت اروپایی بعد از اینکه راست افراطی به قدرت رسید و به یک موقعیت تابع پس از شکست. انعطاف پذیری ژاپنی ها بر اساس سنت:

1. سلسله مراتب و انضباط سفت و سخت به شما امکان می دهد به سرعت بازسازی کنید سیاست در هر جهت (یک دستور کافی است).
2. نویسنده دستور باید نیروی (هسته ای) را نشان دهد بمب گذاری). در عین حال ، مهم نیست که قدرت از کجا می آید.

باید مراقب باشیم ما قبلا دو جنگ با ژاپنی ها در مورد منچوری داشتیم. دریاچه حسن و رودخانه خلخین-گل در تاریخ تسوشیما محو می شوند ، اما جوهر آن یکسان است. برای ژاپنی ها ، منچوری یک خروجی به شرق دور و سیبری است. اگر شمال اگر کره سقوط کند ، منچوری بعدی خواهد بود.

برنامه های جنگی از جنگ جهانی دوم شناخته شده است. با توجه به اینکه کره همچنان داغ ترین نقطه جنگ سرد ، منطقی است که فرض کنیم که یک جنگ در مقیاس بزرگ در 38 موازی ادامه خواهد یافت. ما قبلا دو نقطه نبرد داریم (اوکراین و سوریه) ، ما باید برای افتتاح سوم آماده شویم.

این بار ژاپن و ایالات متحده در همان زمان هستند. آمريکايي ها عرضه رو تصاحب ميکنن و یک ذخیره تهیه کنید. با توجه به جمعیت منطقه ، جنگ می تواند بی پایان باشد. صد ميليون ما اينجا زياد بازي نميکنن چین توپ را هدایت خواهد کرد اما دیپلماسی و تهدید جنگ هستهای با ما خواهد ماند شرکت کنندگان در نبرد شناخته شده اند از قبل فیلمنامه هم همینطور ما بايد آماده بشيم نه جويدن

اگر می خواهیم بر این روند تاثیر بگذاریم ، باید به کره شمالی کمک کنیم. و به طور فعال کمک کنید. چین می تواند پس انداز کند. ما هم میتونیم کره شمالی هفتاد سال است که براي جنگ آماده ميشم اونا نميتونن ، اونا براي اين جنگ زندگي ميکنن ما باید بهشون نگاه کنیم ، در غیر این صورت ما در منچوری می جنگیم و ولادیووستوک با سابقه نسل کشی قطع شد.

داستان کمبود ارتش در ژاپن یک افسانه است. آمریکایی ها اصلاح کردند سیاست در طول جنگ کره حتی در آن زمان ، ژاپنی ها شروع به ارتباط با خدمات. آمریکایی ها تمایل دارند در زمان صلح (درست مثل ما) تجزیه شوند. ژاپنی ها در خطر نیستند. آنها زندگی صلح آمیز دارند ، مانند جنگ (یک سنت از زهد و وظیفه مدنی).

انجام ندهید خود را فریب دهید که فاشیسم در آلمان وجود داشت ، و فقط نظامي در ژاپن در ژاپن فاشیسم با یک پادشاه ، و در آلمان بدون. جامعه سازمان یافته بود با توجه به نوع فاشیستی ، و پادشاه یک انگیزه بازی نقش. حضور یک پادشاه نقش سازماندهی را نفی نمی کند انجمن های کمک ترون.

برای ما مهم است که نه تنها نانجینگ ، بلکه سنگاپور و باتان در فیلیپین را نیز به یاد داشته باشیم. این ژاپنی ها شعارهای زیبایی در مورد "گلدهی مشترک" داشتند و در واقع نسل کشی ژاپنی ها تحت تاثیر آمریکایی ها نرم شده اند ، اما می توانند همچنین آنها را سخت تر کنید. غیر انسانی شدن و سادیسم سنت منطقه است.

با نشان دادن ساده لوحي و نشان دادن ضعف ، ما شرايطي براي نسل کشی ايجاد مي کنيم. ژاپنی ها تجربه های زیادی داشته اند و چیزهای زیادی یاد گرفته اند. ما باید خیلی چیزا رو به یاد داشته باشیم و آماده. جنگ برای منچوری هنوز تمام نشده است.

مرجع مختصر:
1. ژاپنی ها به لطف سنت ها به راحتی بازسازی و تنظیم می شوند.
2. حالا ژاپن ارتش هزاران نفری تحت رهبری ایالات متحده دارد.
3. آمریکایی ها ژاپنی ها را برای خدمت در طول جنگ کره برگرداندند.
4. ژاپن متحد طبیعی کره جنوبی در جنگ آینده است.
5. نقشه جنگ شناخته شده است (منچوری تحت حمله خواهد بود).